دوره زمانی مهم برای رشد اعتماد به نفس در کودکان را برخی از روانشناسان دوره دبستان میدانند.
روشهای افزایش اعتماد به نفس در کودکان
به هم پیوند میدهد و استحکام میبخشد. در این دوره رشد بدنی کودکان نسبت به قبل و بعد کندتر است. از جوش و خروش و سبکسریهای کودک کاسته میشود، نسبت به گذشته متانت و وقار بیشتری کسب میکند و تصورش از خویشتن روشنتر میشود.
موقعیت خود را بهتر درک میکند و آموزش مهارتهای زندگی به صورت تلفیقی باعث افزایش معنادار سلامت روانی و اعتماد به نفس او میشود. فعالیتهای مدرسه همچنین کمک میکند تا اضطراب و ناسازگاریهای اجتماعی در کودکان کاهش یابد.
شواهد پژوهشی نشان میدهد آنچه در رشد روانی اجتماعی در سالهای اولیه مدرسه روی میدهد، مفاهیمی است که در تمام طول زندگی تأثیرگذار است. کودکان در سالهای اولیه مدرسه با دو وظیفه روانی اجتماعی مواجه میشوند؛ یادگیری برای ابتکار داشتن و کوشا شدن. کودکانی که خود را در وظایفشان توانمند احساس میکنند،
قادرند مسؤولیتهای فردی جدیدی را تجربه کنند و در فعالیتهای جمعی نقش مناسب خود را ایفا کنند. آنها میتوانند از پس مسؤولیتهای تحصیلی به خوبی برآیند و برای رسیدن به خواستههایشان امیدوار باشند و تلاش کنند. اعتماد به نفس به معنای باور به داشتن توانایی و داشتن استقلال است؛
استقلال برای آنکه کودک بدون چشمداشت کمک از دیگران کاری را آغاز کرده، تلاش کند و آن را به فرجام برساند.در مقابل حس توانایی احساس حقارت وجود دارد. احساس حقارت به این معنا که کودک فکر میکند ضعیف و ناتوان است و نمیتواند به آنچه مورد نظرش است، دست یابد.
به دلیل این احساس حقارت تلاشی نمیکند و معمولاً منفعل است. کودکانی که احساس کوشایی و اعتماد به نفس در آنها رشد نمیکند، احساس میکنند نمیتوانند با انتظارات محیط و فعالیتهای بدنی لازم یا انضباط مورد انتظار هماهنگ شوند.
گذر موفقیتآمیز از این مرحله تأثیر قاطعی بر دیدگاه کودکان در مورد خودشان و در مورد آنچه در سالهای بعدی انجام میدهند، دارد.اینکه کودکان تا چه اندازهای خود را در پروراندن مهارتهایشان خوب تلقی کنند، عمدتاً به وسیله نگرشها و رفتارهای والدین و معلمانشان تعیین میشود.
به وجود آمدن احساس خوب اعتماد به نفس در کودکان بیشتر به افراد دیگر بستگی دارد تا به خود کودک. به دست آمدن اعتماد به نفس، بیشتر نتیجه آنچه بر کودک تحمیل شده میباشد تا تواناییهای واقعی کودک. اگر کودکان سرزنش، مسخره یا طرد شوند، احتمالاً احساس حقارت و بیکفایتی را پرورش خواهند داد.
از طرف دیگر تحسین و تقویت احساس شایستگی، اعتماد به نفس در کودکان را پرورش میدهد و او را به تلاش و رشد ترغیب میکند. اگر چه کودکان از تولد تا ۱۱ سالگی استقلال روزافزون را تجربه میکنند، با این حال رشد کودکان از لحاظ روانی ـ اجتماعی به مقدار زیادی به رفتار و نگرش والدین و معلمان وابسته است.
آغاز فعالیت جدی اجتماعی و شخصی کودکان همراه با مدرسه رفتن آنها است. در همین زمان است که بسته به فعالیتهایی که انجام میدهند و بر اساس میزان موفقیتهایشان به خودشان و تواناییهاشان اطمینان پیدا میکنند. هر چه توقع مدرسه و والدین از کودکان در این زمان متناسب با تواناییهایی کودک باشد،
موجبات بیشتری برای موفقیت او فراهم میشود. باید کارهایی در حد توان و قدرت کودک به او بسپاریم و از او بخواهیم که مستقلاً آن کار را انجام دهد. وقتی کودک میتواند انتظارات را برآورده کند، به خودباوری و اعتماد به نفس دست مییابد. در مقابل، داشتن انتظارات ناهماهنگ با توانایی کودک منجر به شکست شده و در او احساس ناامیدی و ناتوانی را به وجود میآورد.
شناخت توانمندیها و ظرفیت روانی کودکان از مهمترین وظایف والدین و معلمان است تا انتظارات و مسؤولیتهای کودک را مطابق با تواناییهایش تنظیم کنند و موجب شوند کودک ضمن استفاده از حداکثر توان ذهنی و جسمیاش احساس کارآمدی و توانمندی را تجربه کند.
اجازه دادن به کودک که شخصاً کارهایی را انجام دهد و برای پیشرفتش در آنها مورد تمجید و تحسین قرار گیرد، به کوشا شدن و افزایش فعالیت مفید در او منجر میشود. در مقابل محدودیت فعالیتهای کودک و انتقاد مداوم از کارهایی که انجام میدهد، به احساس حقارت میانجامد.
رفتاری که کودک در مقابل اشتباهات و ناتوانیهایش میبیند، از عوامل تأثیرگذار در احساس حقارت یا توانمندی در او است. والدین و معلمان سرزنشگر و تنبیهکننده مانع رشد احساس کارایی و اعتماد به نفس در کودکان هستند. نداشتن مهارت در انجام کارهای روزمره کودکان نباید به عنوان اشتباه آنها تلقی شود و بابت آن سرزنش شوند بلکه باید به آنها فرصت داد تا با تکرار فعالیتهای مورد نیازشان مهارت کافی را به دست آورند.
راهکارهایی برای افزایش اعتماد به نفس در کودکان
– درمورد اهمیت و ارزشی که برای کودکتان قائلید، با او صحبت کنید و احساس خوبی که از بودن با او دارید را بیان کنید.
-در صورتی که اشتباهی مرتکب شدید، از او عذرخواهی کنید و به خاطر رفتار شایسته و مناسبش از او تشکر کنید.
– از توانایی او در زمینهای که واقعاً توانمند است، تعریف کنید و همیشه وقتی از عهده کاری برمیآید، او را تحسین کنید.
– زمانی که او با محرومیت یا شکستی مواجه شده، او را از لحاظ عاطفی و کلامی حمایت کنید و راههای تازهای برای دستیابی موفقیت به او پیشنهاد کنید.
– وسایلی که کودک آن را به خود اختصاص داده و محدودهای را که از آن خود میداند، به رسمیت بشناسید و به آزادی و مالکیت کودک احترام بگذارید.
کودکی که اعتماد به نفس دارد، خود را دوست دارد و میتواند کودکان دیگر را نیز دوست بدارد. راحت سخن میگوید و لکنت و دستپاچگی ندارد. خجالتی نیست. دلهره و اضطراب هم ندارد. در صورتی که وظیفهای به او واگذار شود، میپذیرد و برای انجام آن تلاش میکند و به تواناییهای خودش اطمینان دارد.
هر پدر و مادری وظیفه دارد استعدادهای کودکش را بشناسد و شرایط به کار انداختن آنها را برای کودک فراهم کند. آغاز هر راهی تأثیر تعیینکنندهای در ادامه آن دارد. شروع فعالیتهای اجتماعی و پذیرش مسؤولیتهای شخصی کودکان در صورتی که با تجربههای مثبتی همراه باشد،
میتواند همین گونه ادامه یابد و رشد کند. کمک به کودکان برای دستیابی به تجربیات موفقیتآمیز مهمترین وظیفه مراقبان آنان در آغاز فعالیتهای مدرسه است.
نوشته روشهای افزایش اعتماد به نفس در کودکان اولین بار در دکتر نجفی توانا متخصص روانشناس پدیدار شد.